من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
من مست می عشقم هشیار نخواهم شدبر درگه این و آن بسیار نخواهم شد
ناله کن ای دل به عزای علیّ
گریه کن ای دیده برای علیّ
کعبه ز کف داده چو مولود خویش
گشته سیه پوش ِعزای علیّ
دیده ی زمزم، که پر از اشک شد
یاد کند، زمزمه های علیّ
تیغ شهادت سر او را شکافت
کوفه بود، کوه منای علیّ
عالم امکان شده پر غلغله
چون شده خاموش صدای علیّ
نیست هم آغوش صبا بعد از این
پیک ظفر بخش لوای علیّ
منبر و محراب کشد انتظار
تا که زند بوسه به پای علیّ
ماه، دگر در دل شب نشنود
صوت مناجات و دعای علیّ
آه که محروم شد امشب دگر
چشم یتیمان ز لقای علیّ
مانده تهی سفره ی بیچارگان
منتظر نان و غذای علیّ
وای امیر دو سرا کشته شد
خانه ی غم گشته، سرای علیّ
پیش حسین و حسن و زینبین
خون چکد از فرق همای علیّ
خواهی اگر ملک دو عالم " حسان "
از دل و جان باش گدای علیّ
" حسّان
"
************
ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش
لنگری از گنج مادون بستهای بر پای جان
تا فروتر میروی هر روز با قارون خویش
زین سپس ما را مگو چونی و از چون درگذر
چون ز چونی دم زند آن کس که شد بیچون خویش
باده غمگینان خورند و ما ز می خوش دل تریم
رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش
خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال
هر غمی کو گرد ما گردید شد در خون خویش
باده گلگونهست بر رخسار بیماران غم
ما خوش از رنگ خودیم و چهره گلگون خویش
دی منجم گفت دیدم طالعی داری تو سعد
گفتمش آری ولیک از ماه روزافزون خویش
دیوان شمس
عالم و آدم کند گریه برای علی
حیف که در خاک رفت قد رسای علی
نخل بوَد منتظر چاه بوَد بیقرار
حیف که خاموش شد صوت دعای علی
گریه کند صبح و شام اشک فشانَد مدام
تا که عدالت زند بوسه به پای علی
زندگی بیعلی سختتر از مردن است
کاش که ما میشدیم کشته به جای علی
دامن محرابِ خون گشته بر او قتلگاه
مسجد کوفه شده کرب و بلای علی
تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند
گر ببرد کودکی شیر برای علی
مسجدیان یک طرف جمله گشایید صف
تا که یتیمان نهند سر به سرای علی
پیر فقیری زند بر سر و بر سینهاش
طفل یتیمی شده نوحه سرای علی
بذل و عنایت ببین لطف و کرامت ببین
قسمت قاتل شده سهم غذای علی
میدمد از سنگها نالۀ «یا سیدی»
میچکد از نخلها اشک عزای علی
ثروت هر کس همان مال و منالش بوَد
هستی «سلمان» بـوَد مهـر و ولای علی
شعر از "غلامرضا سازگار"