-
شقایق
یکشنبه 24 مردادماه سال 1389 10:07
شقایق گفت: با خنده نه بیمارم ، نه تبدارم اگر سرخم چنان آتش،حدیث دیگری دارم گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته و عشق...
-
میر مجلس
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 12:40
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ما را انیس و مونس شد نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد بصدر مصطبه ام می نشاند اکنون دوست گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد طربسرای محبت کنون شود معمور که طاق ابروی یار منش مهندس شد لب از ترشح...
-
دو کاج همسایه
دوشنبه 14 تیرماه سال 1389 10:59
این شعر زیبا را در پورتال انزلی خواندم که نسخه قدیمش از بیوفایی می گفت و این نسخه از عشق و وفا سرشار است: در کنار خطوط سیم پیام ،خارج از ده دو کاج روئیدند سالیان دراز رهگذران ،آن دو را چون دو دوست میدیدند روزی از روزهای پائیزی ،زیر رگبار و تازیانه باد یکی از کاجها به خود لرزید،خم شد و روی دیگری افتاد گفت ای آشنا ببخش...