عشق نهان
عشق مرا تو نهان
بسرشتی در دل و جان
نه مرا به اشاره ای گفتی
نه به ماه و ستاره ای گفتی
من ز عشق تو بیخبر بودم
چو مسافر که در سفر بودم
ژاله در جام دل فرو ریزی
عطر گیسو به آن درآمیزی
می روی به کجا زیبای من
روشن ز تو این دنیای من
مانده ام حیران چو مستان
در پی ات در باغ و بستان
می روی به کجا زیبای من
روشن ز تو این دنیای من
از تو دارم یک نشان
مشگ بیز عطر گیسوان
منظومه سلمان
********