آسمان آبی

آسمان آبی

شعر وادب و خاطره
آسمان آبی

آسمان آبی

شعر وادب و خاطره

تو چشم شوخ را دیدن میاموز

تو چشم شوخ را دیدن میاموز

فلک را راست گردیدن میاموز

 تو بگشا چشم تا مهتاب بینی

 تو مه را نور بخشیدن میاموز

تو عقل خویش را از می نگهدار

 تو می را عقل دزدیدن میاموز

دل مظلوم را ایمن کن از ترس

دل او را تو لرزیدن میاموز

 تو ظالم را مده رخصت به تاویل

ستیزش را ستیزیدن میاموز

تو گل می ریز بر فرق عروسان

ز گل چینان تو گل چیدن میاموز

 چو عاشق دید اندر روی معشوق

 تو او را بیش  لغزیدن  میاموز

 چو  دیدی آفتاب  شمس  تبریز

 چو رعد ای دل خروشیدن میاموز.

 مولانا 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد