آسمان آبی

آسمان آبی

شعر وادب و خاطره
آسمان آبی

آسمان آبی

شعر وادب و خاطره

عالم و آدم کند گریه برای علی

 

عالم و آدم کند گریه برای علی

حیف که در خاک رفت قد رسای علی

 

نخل بوَد منتظر چاه بوَد بی‌قرار

حیف که خاموش شد صوت دعای علی

 

گریه کند صبح و شام اشک فشانَد مدام

تا که عدالت زند بوسه به پای علی

 

زندگی بی‌علی سخت‌تر از مردن است

کاش که ما می‌شدیم کشته به جای علی

 

دامن محرابِ خون گشته بر او قتلگاه

مسجد کوفه شده کرب و بلای علی

 

تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند

گر ببرد کودکی شیر برای علی

 

مسجدیان یک طرف جمله گشایید صف

تا که یتیمان نهند سر به سرای علی

 

پیر فقیری زند بر سر و بر سینه‌اش

طفل یتیمی شده نوحه سرای علی

 

بذل و عنایت ببین لطف و کرامت ببین

قسمت قاتل شده سهم غذای علی

 

می‌دمد از سنگ‌ها نالۀ «یا سیدی»

می‌چکد از نخل‌ها اشک عزای علی

 

ثروت هر کس همان مال و منالش بوَد

هستی «سلمان» بـوَد مهـر و ولای علی

 

          شعر از  "غلامرضا سازگار"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد