آسمان آبی

آسمان آبی

شعر وادب و خاطره
آسمان آبی

آسمان آبی

شعر وادب و خاطره

سر همانجا نه که باده خورده‌ای


مولانا .مثنوی  

بشنو الفاظ حکیم پرده‌ای
سر همانجا نه که باده خورده‌ای

چونک از میخانه مستی ضال شد
تسخر و بازیچهٔ اطفال شد

می‌فتد او سو به سو بر هر رهی
در گل و می‌خنددش هر ابلهی

او چنین و کودکان اندر پیش
بی‌خبر از مستی و ذوق میش

خلق اطفالند جز مست خدا
نیست بالغ جز رهیده از هوا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد